×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

پایانی برای عاشقانه های بی پایان

..باید امشب بروم

× در گوشه ای از ذهنم صدای نهیف نیستی مطلق مرا صدا میزند بی رمق برای رفتن و بی میل برای ماندن هستم
×

آدرس وبلاگ من

hamed-hakan.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/hamed_hakan

حسرت عشق

هيچ گاه آن لحظه ي جدايي را فراموش نخواهم کرد
لحظه اي که تمام باورهايم به يکباره از آغوش من پرکشيدند
نميدانم چرا قفل سکوت بر لبان من نشست
به اندازه ي تمام خوشبختي هاي دنيا ميخواستم که در کنارم بماند
دوست داشتم آينده را در کنار او ببينم
دوست داشتم بگويم هنوز دوستت دارم
اشک در چشمانم حلقه بسته بود
خدايا چرا دلم به حرف نمي آيد تا با گفتن ناگفته ها بار سنگين جدايي را از دوشم بردارم
در تمام لحظات فراق و جدايي,ديواري از غرور و تکبر در ميان من و او به وجود آمده بود
که هيچ يک نمي توانستيم عشق و دوست داشتن را به يکديگر ابراز کنيم
اورفت و تنها ترين تنها شدم در ميان غم و اندوه و بي کسي
اکنون که به گذشته فکر مي کنم,با خودم حرف هاي ناگفته ام را مرور مي کنم
افسوس که ديگر تو نيستي تا عشقم را پيشکش تو بنمايم
تو رفتي و کار من شده گوش دادن به تمام حرف هايي که به تو نگفتم
تمامي آن حرف ها در سکوت ذهن من پيچيده اند
حسرت کوله باري بس سنگين مي باشد
و اگر که اين حسرت,حسرت عشق باشد

روزگاري دل ستاني داشتم       دل ستان مهرباني داشتم
دلبرم تنها رهايم کرد و رفت



نگارش:حامد سروش

1388/11/16

[email protected]
[email protected]  
شنبه 17 بهمن 1388 - 11:27:33 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم